Vizhenameh

توجه سیاحان اروپایی به حضور فعال زنان بختیاری

زنان‌روزگار‌قاجار‌به‌روايت‌زنان‌فرنگی:

- زهره شریفی

«...یکی از خوانین... با چند اســب زین کرده و مقداری اثاثیه، حتی چــادر با خود همراه آورده و مرا دعوت کرد که در معیت او به دشــت بزرگ خان میرزا بروم تا همســرش را که به بیماری چشم مبتال است معالجه کنم. از دشت چغاخور تا خان میرزا در حدود سه روز راه بود ولی وقتی شنید که من قادر به معالجه همسرش نیستم بسیار افسرده و ناامید شد و هنگامی که مشاهده کرد مقداری دارو و قطره چشم بین بیماران قسمت میکنم پرسید؟ چرا این داروها را به مردم میدهــم؟ و برای چه این زحمات زیاد را متحمل میشــوم؟ در پاســخ گفتم پــروردگار بزرگ نه تنها به ما امر میکنــد که هر وقت فرصتی به دســت آوردیم بــه مردم کمک کنیم، بلکــه خود نیز موجبات شــفای بیماران را فراهم میکند...». پاســخ «ایزابال بیشــوپ» جهانگرد بریتانیایی به مرد بختیاری که از وی درباره انگیزه کمکهایش به مردم پرســیده اســت، جای تأمل دارد. آنهم زنی که به تنهایی و مستقل برای مشاهده مناطق غربی ایران و آشنایی با فرهنگ مردم این منطقه چنین سفری را با تمام سختیهایش به اشتیاق انتخاب کرده بود.

برپا کردن چادر کنار چادر «ایزابال»! ایــن جهانگرد بریتانیایی بعــد از گذر از نواحی ارمنینشــی­ن چهارمحــال بــاز وارد منطقــه بختیاری و روستای معروفی به نام «چغاخور» میشود. اولین اتراق این کاروان کوچک بعد از عبور از چهار محال در دشــت چغاخور اســت، مکانــی که ســیاه چادرهای ایــات نیز در درون آن برافراشــت­ه بودنــد که بــه مجرد برپــا کردن چادرهــای کاروان ایزابــا، بتدریــج بعضــی از آنها چادرهایشان را نزدیک آنان انتقال دادند.

مراجعه 278 بیمار! جالــب اســت انــدک زمانــی از اســتقرار ایزابا نگذشــته بوده که مــردم از حضــور یک حکیم بــا خبر شــده و بــرای درمــان بیماریهایش­ــان نــزد وی میآینــد: «...چنــدان طولــی نکشــید کــه قــرارگاه «حکیم» (خــود ایزابا) به وســیله بیماران کشــف شــد و قریب ۸۷۲ بیمــار برای دریافــت دارو به من مراجعــه کردند. صبحها قبــل از آنکه از خــواب برخیزم آنان در صفوف منظم پشــت ســر هم کنار چــادری روی زمین مینشستند و اسب و االغهایشان نیز در همان حوالی به چرا مشغول میشدند...».

«چغاخور» مرکز اصلی ایل بختیاری بر اساس توصیفات ایزابا در منطقه چغاخور درختی نبوده و برفها بتدریج ذوب شــده بود و کوههــا خالــی از درخت بودند آنهــم با روزها و شــبهایی گرم کــه بنا به نظر ایــن زن عاقه بختیاریهــ­ا بــه این دشــت به ایــن خاطر بوده اســت کــه چغاخــور مقــر تابســتانه ایلخانــی و ایلبگی بــود. در حقیقت ایــن منطقه بهعنوان حاکمنشــین و مرکــز اصلــی ایــل بختیــاری به شــمار میرفتــه اســت کــه در آن زمــان حدود چهــار صــد ســیاه چــادر در چغاخــور مســتقر بودند.

روایتی از توطئه علیه خان! در زمان اســتقرار خانم بیشــوپ در این دشــت اتفاق تاریخی در درون بختیاریها رخ میدهد که این زن در خاطرات خود به آن اشــاره کرده اســت آنهم با این تیتر: «کشــف توطئه حاجی ایلخانــی علیه اســفندیار خان ایلبگــی». اینکه ایــن ماجــرا چــه بــوده و چــه اتفاقاتــی افتــاده ایزابــا در نوشــتههای خــود از آن روایــت کرده اســت و بعد از آن به پایان این اختاف اشــاره میکند و به شــرح وضعیت دشــت چغاخور با ورود حاجی ایلخانی همراه با ســواران مســلح و گــروه کثیــری از خدمــه و عملــه و حتی حرم خــان میپردازد آنهم در شــرایطی که شــایعه آن توطئههــا علیه اســفندیار خــان اوضاع این دشت را آشفته و درهم کرده بود.

گذاشتن نوزادان در گهواره! در ایــن بخــش از نوشــتههای ایــن جهانگــرد اروپایــی، وی به چگونگی مســتقر شــدن ایات بعــد از ورود بــه ایــن دشــت و همچنین نقش زنــان پرداختــه اســت: «...هنگامــی کــه در ســپیده صبح یا بعدازظهر طایفــهای به محل «وارگه»(محل اســتقرار) خود برســد همه چیز بهطور منظــم انجام میگیرد، زنان، نوزادان را بافاصلــه در گهوارهها جــای میدهند، مردان زمینهــا را صــاف و مســطح میکننــد و ســیاه چادرهــا را بــاال میبرند و دیرکها را ســر جای خود قرار میدهند. آنان با نی و الیاف درختان حصاری دور وارگه خود میکشند...».

کار سنگین زنان بختیاری در میــان تعریفهــای ایزابا از ایــن ماجرا وی به نقش زنان بختیاری که نسبت به مردان کار ســنگینتری انجــام میدادند، اشــاره میکند: «...ولی کار زنها به مراتب سنگینتر از مردان اســت. مردان پس از اتمام کار به اســتراحت و کشــیدن قلیان یا چپــق میپردازند و به شــیوه بختیاریهــ­ا راجــع بــه مســائل روز بــا هــم بــه بحث و گفتوگو میپردازند. پس از آنکه سیاه چادرها برافراشته شد، آغلهای مدوری نیز با الیــاف درختان برای گوســفندان تــدارک دیده میشود...».

پاک کردن غبار از سیاه چادرها! براســاس نوشــتههای ایــن جهانگــرد بعــد از مستقر شــدن کامل ایات و برپا کردن چادرها تــازه کار زنــان آغــاز میشــده اســت و آن تمیز کــردن و پــاک کــردن گــرد و غبــار و خــاک از درون ســیاه چادرهــا بــود. آنهــا بــرای مصرف ســوخت خــود از هیــزم اســتفاده میکردنــد. زنهــا آب روزانــه خــود را از سرچشــمه تأمین کــرده و کــودکان، گوســفند و بــره و بزغالههــا را بــه چــرا میبردند. بعضی از ســیاهچادر­ها هم که اطراف وارگهشــان را دیوارکشــی نمیکردند دارای ســگهای قوی بودند کــه از گله و رمهها حفاظت میکردند.

جای دادن اثاثیه در خورجینها! آنطــور که ایزابــا تعریف میکنــد وظیفه زنان محدود به این کارها هم نمیشــده است، چرا کــه هر زمانــی ایــات میخواســتن­د از نقطهای بــه نقطــهای دیگــر نقــل مــکان کننــد بــاز هم زنهــا ســهم بیشــتری در جابهجایــی به عهده داشــتند. آنان باید اسباب و اثاثیه و لوازم خانه را در خورجینهــا­ی کوچــک جــای میدادنــد و ایــن محمولههــا را بــرای حمــل بــه وســیله گاوهــای نر آمــاده کرده و ســپس دیرکها را از زیــر چادرهــا بیــرون کشــیده و چــادر را به روی زمیــن پهــن کننــد و آن را بــه طور منظــم لوله کنند و آنگاه تازه مردان محمولهها را به پشــت گاوها بار کنند.

زن بختیاری، مقامی اساطیری! نقش و جایگاه زنان بختیاری در تاریخ همیشه مورد توجه مورخین و پژوهشــگرا­ن بوده است. در مقالهای که با عنوان «نقش و جایگاه زن در ایل بختیاری در دوره قاجار از دیدگاه ســیاحان اروپایی» منتشــر شده، آمده اســت: «...حضور فعــال زن و جایــگاه اجتماعــی او در جامعــه ایلی دوره قاجار، از جمله نکاتی است که توجه بسیاری از سیاحان را به خود جلب کرده است. برخی از ســیاحان جایــگاه و موقعیت ویژه زن در ایــل بختیــاری را تــا حــد بســیاری، هماننــد موقع و مقام زن در ایران اســاطیری و باستانی میدانند. در عصــری که زن ایرانی برونخانه، در پــس روبند و درونخانــه، در پس پرده بوده و ازهرگونه فعالیت اجتماعی عام یا خاص که

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran